معرفی نوسترآداموس نوسترآداموس كه نام واقعياش ميشل دونوتردام(Michel de Notredame) است در خلال سالهاي 1503 تا 1566 ميلادي ميزيست. او جهان را به خوبي ميشناخت و رويدادهاي چهار قرن بعد از خود را با دقت پيشبيني نمود. تمامي پيشگوييهاي وي، در مورد حوادث تاريخي به حقيقت تبديل شدهاند.
وي پيشگوييهايش را در 10 فصل به رشتهء تحرير درآورد و براي هر فصل، نام قرن (Century) را برگزيد. هر فصل (يا قرن) از كتابش نيز به 100 قطعه تقسيم گشته است، به استثناي فصل 7 كه به علتي نامشخص در 42 قطعه سروده است. او قطعات تاريخي خود را در قالب رباعياتي شعرگونه به نظم كشيده و آنها را به زباني خاص و بسيار شيوا سروده است. نوشتههاي معمايي او، تركيبي از زبانهاي لاتين، يوناني، پرووانسي (Provencal)، فرانسوي، ايتاليايي و اسپانيايي است. گروهي عقيده دارند زبان اين نوشتهها به زبان فرانسوي قديم نوشته شده كه تركيبي از دو زبان يوناني و لاتين است.
نوسترآداموس به تاریخ 14 دسامبر 1503 در Provence از استانهای جنوبی فرانسه و در خانوادهای کاتولیک دیده بر جهان گشود. با توجه به پیشگویی های دقیق وی که باعث دردسر برایش شده بود، برخی از افراد متعصب این شایعه را دامن زدهاند که اجداد وی یهودی میباشند، اما این ادعا به هیچ وجه درست نمیباشد زیرا جد پدری وی تاجر بود و با زنی مسیحی ازدواج نموده بود. پدر نوسترآداموس نیز با زنی کاتولیک، زندگی مشترک را آغاز کرده بود. وی به سال 1522 و در سن 19 سالگی به دانشکدهء «مونت پولیه» رفت تا در آنجا پزشکی بخواند. سه سال بعد، موفق شد دانشنامهء لیسانس خود را دریافت کند و به طبابت مشغول شود.
در آن سالها، بیماری طاعون در فرانسه و مخصوصن قسمت جنوبی این کشور را به طور فراگیر در معرض تهدید جدی قرار داده بود. نوسترآداموس بر خلاف دیگر پزشکان که از منطقهء طاعون زده می گریختند، خود شخصن در میان بیماران حاضر می گشت و به مداوای آنها می پرداخت. نسخه های شفابخش او در آن ایام، شهرت فراوانی را برایش به ارمغان آورد. او در همین زمینه کتابی را به سال 1552 منتشر ساخت. بعد از این حادثه وی به مدت چهار سال میان شهرهای مختلف فرانسه و ایتالیا به مسافرت پرداخت و در همین سفرها بود که با کتابهای سحر، ستاره شناسی و طالع بینی آشنا گشت.
او در سال 1529 برای دریافت درجهء دکترا به دانشکدهء پزشکی بازگشت. پس از فراغت از تحصیل در شهر Agen فرانسه با دختری کاتولیک ازدواج نمود که ثمرهء این ازدواج، یک پسر و یک دختر بود. اما با شیوع مجدد طاعون، وی همسر و فرزندانش را از دست داد اما مشکلات وی با طرح اقامهء دعوی از طرف پدر و مادر همسرش دوچندان شد. اما گرفتاری وی با احضارش از طرف دادگاه تفتیش عقاید به کلیسای کاتولیک شهر Toulouse بیشتر شد. در این احضاریه، نوسترآداموس به کفر متهم شده بود. وی که می دانست محاکمه در نهایت به محکومیت او خواهد انجامید و اعدامش قطعی است از آنجا گریخت و در سال 1544 به شهر سالون فرانسه وارد شد. وی در این شهر ازدواج نمود و صاحب چند فرزند شد. او در این شهر که آخرین توقفگاهش بود خانه ای را برگزید و آخرین طبقهء آن خانه را به گنجینهء کتابهای خود که شامل موضوعاتی دربارهء سحر، طالع بینی و روانکاوی بود، اختصاص داد.
یکی از مهمترین منابع وی، کتاب رازهای مصر یا De Mysteriis Agyptorum بود. در این اتاق بود که وی شروع به نگارش پیشگویی هایش کرد و آنها را به سال 1555 برای اولین بار به زیر چاپ برد. اندکی بعد آوازه اش همه جا را فرا گرفت و به گوش کاترین، همسر پادشاه فرانسه رسید. وی به دعوت کاترین دو هفته به پاریس رفت و مورد توجه خاص پادشاه و ملکه قرار گرفت.
نوسترآداموس به تاریخ دوم ژوئیهء 1566 در شهر سالون درگذشت و در حیاط کلیسایی در این شهر به خاک سپرده شد. در جربان انقلاب فرانسه، مزارش مورد نبش قبر واقع شد و استخوانهایش به کلیسای سنت لورن (St. Laurent) در شهر سالون منتقل گشت.
پيشگوييهايي در مورد ژنرال فرانكو (ديكتاتور نظامي اسپانيا)
از بارزترين پيشگوييهاي نوسترآداموس دربارة قرن بيستم، حوادث مربوط به اسپانيا، خصوصن دوران نهضت مردمي اين كشور ميباشد و در اين ميان نقش ژنرال فرانكو به شكلي ملموس قابل رويت است. نوسترآداموس توجه خاصي به كشورهاي ايتاليا، فرانسه و اسپانيا داشت، چرا كاتوليكي بسيار متعصب بود.
زادگاه فرانكو و به قدرت رسيدن او
« افسري از دورترين نقطة اسپانيان ميآيد. او در آيندهاي نزديك، به سمت مرزهاي اروپا خواهد رفت. در يك چشم بر هم زدن، دامنهء ناآراميها به درياچهء لايپزيك كشيده ميشود. انقلابيون به وسيلهء سپاه بزرگ او شكست خواهند خورد. »
(قرن 10 – قطعهء 48 )
اشارهء صريح به نام فرانكو
« به زودي فرانكو از مجمع حكومتي در كاستيل (Castile) بيرون ميآيد. نمايندهء برگزيدهاي نخواهد پذيرفت و باعث تشتت و چندپارگي ميشود. كساني كه با دي ريورا بودند، اين بار به فرانكو ملحق ميشوند. آنها از ورود به عرصهء رنج و سختي خودداري خواهند كرد. »
(قرن 9 – قطعهء 16)
این پیشگویی نیز بسیار جالب است، زیرا در آن به نام دو ژنرال اسپانیایی یعنی فرانکو و دی ریورا اشاره می کند. مجمع حکومتی که نوسترآداموس به آن اشاره کرده است، عملن با حضور تعدادی از ژنرالهای اسپانیایی از جمله فرانکو منعقد گشت. هرچند که فرانکو در این مجمع، ریاست جلسات را برعهده نداشت اما شرائط در این جلسات به نحوی به وقوع پیوست که باعث شد فرانکو به حکمرانی برسد. محل برگزاری این مجمع در شهر برگوس (Burgos) واقع در منطقهء کاستیل بود. (اسپانیا هم در قدیم کاستیل خوانده می شد)
دی ریورا (پرایمو دی ریورا) ژنرال اسپانیایی می باشد که کودتای نظامی سال 1923 را رهبری کرد. در آخرین سطر رباعی فوق نیز به بی طرفی اسپانیا در جنگ جهانی دوم اشاره شده است. این بی طرفی نیز بسیار جالب است، زیرا متحدین (آلمان و ایتالیا) در خلال جنگهای داخلی اسپانیا با ارائهء کمکهای مالی، انسانی و تسلیحاتی، همواره در کنار ژنرال فرانکو بودند و مقدمات به قدرت رسیدن او را فراهم کرده بودند؛ با این حال فرانکو در طول جنگ، بی طرفی اسپانیا را حفظ نمود.
مزار ژنرال فرانکو و صلیب مرتفع معروف که در یکی از رباعیات نوسترآداموس بدان اشاره شده است
پیشگوییهایی در مورد جنگ جهانی دوم
« اهالی سیمبری (Cimbri) با همسایگان خویش پیمان مشترک می بندند. آنها به اسپانیا خواهند آمد و باعث ویرانی خواهند شد. مردم متحد نواحی گویان (Guyenne) و لیموزین (Limousin) گروههایی منسجم را به وجود می آورند. آنها عرصه را بر دشمن تنگ می کنند. »
(قرن 3 - قطعهء 8 )
ساکنین سیمبری از قبائل ژرمن بودند که در دامنهء راست رشته کوههای آلپ زندگی می کردند و اجداد مردم آلمان می باشند. منظور از همسایگان، کشورهای ایتالیا و آلمان می باشند که ورود این دو هم پیمان به اسپانیا و ویرانی آن، اشاره به جنگهای داخلی اسپانیا می باشد؛ زیرا در آن درگیری های خونین، آلمان و ایتالیا، کمکهای فراوانی را در اختیار ژنرال فرانکو (حاکم نظامی اسپانیا) قرار دادند. مردم متحد نیز ساکنین سواحل نرماندی در شمال غربی فرانسه هستند که متفقین از آن نقطه وارد خاک فرانسه شدند. از طرفی آلمان نازی، نیروهای احتیاط خود را از منطقهء تولوز فراخواند تا برای نبرد با نیروهای متفقین به نرماندی اعزام شوند. اما دو گردان از نیروهای چریکی فرانسه در گویان و لیموزین بر ارتش آلمان نازی یورش بردند و حرکت آنها را به سمت سواحل نرماندی با تاخیر مواجه ساختند.
(گویان در جنوب غربی فرانسه و لیموزین در شمال گویان واقع است)
پیشگوییها در مورد آدولف هیتلر « در نزدیکی راین و کوههای نریکام (Noricum) ، رهبری بزرگ زاده خواهد شد. او در برابر روسیه و مجارستان از خود دفاع میکند. سرنوشت او در پردهای از ابهام باقی خواهد ماند. »
(قرن 5 - قطعهء 58 )
راین = از رودهای معروف اروپا که از آلمان نیز می گذرد. نریکا = نام منطقهای قدیمی در باواریا
هیتلر در مرز باواریا و اطریش به دنیا آمد، بنابراین پیشگویی بسیار دقیق میباشد.
پيشگويي در معرفي حزب نازي
« نوعي جديد از فلاسفه و صاحبان انديشه، ظهور خواهند كرد. آنها مرگ، طلا و مقام را خوار ميشمارند. به زودي در مرزهاي آلمان به دنيا خواهند آمد. پيروانش از پشتيباني و مساعدت آنها برخوردار خواهند شد. »
(قرن 3 – قطعهء 67)
نوسترآداموس در اين رباعي، به حزب نازي با تمام شاخهها و مجموعههايش اشاره كرده است. مفاهيم نازيسم در اطريش و به طور بارز در وين، تبلور و جلوه يافتند و در اين در زماني بود كه هيتلر در اين شهر زندگي و تحصيل ميكرد. اولين هستههاي حزب ناسيونال سوسياليسم موسوم به نازي در وين و ايالت باواريا به وجود آمدند. نوسترآداموس به اين موضوع دقيقن اشاره كرده است، چرا كه اطريش از جنوب در مجاورت آلمان و ايالت باواريا قرار دارد. خوار شمردن طلا و مقام نيز از جمله روشهايي بود كه حزب نازي براي پيشبرد افكار و اصول حاكم بر انديشهء خود به كار ميبرده است.
اشارهء تقريبي به نام هيتلر
« حيواناتي درنده و هار از شدت گرسنگي رودها را پشت سر مينهند. هيستر (Hister) به زودي بر مناطق وسيعي دست خواهد يافت. پيشواي بزرگ در حصاري آهنين كشيده خواهد شد. در اين زمان شهروندان آلماني، هيچ قانوني را مراعات نميكنند. »
(قرن 2 – قطعهء 24)
نبرد استالین گراد
برخي مورخين اعتقاد دارند كه واژهء هيستر از نام لاتين رود دانوب يعني Isterمشتق شده است. رباعي مذكور به اشغال نطامي فرانسه توسط آلمان نازي در سال 1942 اشاره دارد. اين نبرد سريع و بسيار سنگين را بايد عمليات عبور از رودخانهها ناميد. در پايان رباعي، نوسترآداموس از پيشوايي بزرگ سخن ميگويد كه به نظر ميرسد منظور همان مارشال پتن(Petain) فرانسوي باشد كه در سال 1940، مجلس نمايندگان فرانسه، ادارهء قواي سه گانه را براي مدتي نامعلوم به او سپرد، اما فشارهاي آلمان باعث شد كه در سال 1942 از قدرت كنارهگيري كند.
نبرد مسکو
گوشهاي از حوادث دوران هيتلر
« قبل از مرگ سيمرغ (Phoenix) ، بسياري جان خواهند باخت. او پس از 670 ماه، آرامگاه خود را خواهد يافت. او در اين فاصله، سالهاي 1915، 1921 و 1939 را پشت سر ميگذارد. در سال 1915 اسير بيماري ميشود. در سال 1921 شمشير و آتش به همراه دارد. در سال 1939 هدف باراني از آتش واقع خواهد شد. »
(قسمتي از شش بيتي قطعهء 53)
اين قسمت از پيشگويي نوسترآداموس مربوط به شش بيتيهايي ميباشد كه ضميمهء رباعيات اوست. مجموعهء اين شش پارهها به 58 عدد ميرسد كه به علتي نامشخص، جدا از رباعيات وي به نظم كشيده شدهاند. اما مهمترين نكته شش بيتي فوق، اشارهء صريح به اعدادي خاص است.
سيمرغ، پرندهاي افسانهاي و ناشناخته به شكل كركس است كه نشان رسمي آلمان نازي بود. مصريها بر اين عقيده هستند كه سيمرغ، قرنهاي بسياري زندگي ميكنند، آنگاه خود را به آتش ميكشد تا جزئي از شاخسار درختان گردند. سپس مادهاي سيال از خود خارج ميسازد و آن را در معرض اشعهء خورشيد قرار ميدهد. مدتي بعد، سيمرغ به مشتي خاكستر تبديل ميگردد. بعد از طي اين مراحل، سيمرغ دوباره به شكل جواني بسيار قدرتمند به حيات دنيوي باز ميگردد. اين پرندهء خيالي بيشباهت به هيتلر نميباشد، زيرا بر اساس اطلاعات موجود، هيتلر در آخرين لحظات و قبل از سقوط كامل برلين به دست نيروهاي ارتش سرخ، دست به خودكشي زد و اطرافيانش، جنازهء او را به آتش كشيدند. هيتلر در آوريل 1889 به دنيا آمد و در آوريل 1945 درگذشت. بنابراين عمر وي به رقم 670 ماه پيشگويي شده بسيار نزديك است. هيتلر به سال 1915 هنگامي كه در خدمت ارتش بود، دو بار مجروح گشت. به سال 1921 دورات قدرت و شكوه حزب نازي فرا رسيد، زيرا در اولين گردهمآيي بزرگ اين حزب، تعداد اعضاي اصلي آن، شش هزار نفر بود. به سال 1939 اوج اقتدار نظامي، صنعتي و اقتصادي حزب نازي و آلمان بود. در اين سال، ارتش مقتدر آلمان، با حمله به لهستان، آتش جنگ دهشتناك دوم را برافروخت.
پيشواي بزرگ رايش
« شخص اول رايش سوم، بدتر از نرون خواهد بود. او در ريختن خون انسانها، بسيار بيپرواست. او كورههاي آدم سوزي را دوباره احياء كرده و دوران طلايي را متوقف خواهد كرد. پيشواي بزرگ، باعث رسواييهاي فراوان خواهد شد. »
(قرن 9 – قطعهء 17)
در اين رباعي، صريحن به هلوكاست و جربان سوزاندن انسانها در جريان جنگ جهاني دوم اشاره شده است. كورههاي آدم سوزي، از جمله ابزارهاي كشتار دسته جمعي حزب نازي بود.
تصاویری از کورهء آدم سوزی آلمان نازی(Holocaust)
كورههاي آدم سوزي
« نرون جديد، سه كورهء انسان سوزي در اختيار دارد. او جوانان را زنده زنده در ميان آتش ميافكند. بسيار سعادتمندند كساني كه از اين سرنوشت به دور ماندهاند. سه تن از اطرافيانش به ترور او دست خواهند زد. »
(قرن 9 – قطعهء 53)
هيتلر و سران حزب نازي به اين نتيجه رسيدند كه براي رهايي از بعضي گروههاي مزاحم و مخالف، ميبايست به شيوهء كشتارهاي دستهجمعي روي آورند. بدين منظور، در كنفرانسي كه به تاريخ 20 ژانويه 1942 به رياست «هيدبرگ» آلماني در حوهء شهر برلين برگزار گرديد، براي حل بسياري از مشكلات اروپا و آلمان، از جمله يهوديان، سوزاندن آنان در كورههاي گاز پيشنهاد شد. سه كورهء معروف آدم سوزي هيتلر عبارت بودند از : آشويتز (Auschwitx) ، داخو (Dachau) و بركنو (Birkenau) .
در اواخر جنگ جهاني دوم، گروههاي متعددي در داخل آلمان، به مخالفت با حزب نازي و شخص هيتلر پرداختند؛ از جمله سه تن از اطرفيان بانفوذ هيتلر در اقدامي ناموفق، دست به ترور او زدند. اين سه تن عبارتند بود از : كارل كوردلر ، ژنرال بك(Beck) و سرهنگ فون اشتافنبرگ(Von Staunffenberg) به تاريخ 20 ژوئيه 1944، سرهنگ فون اشتافنبر